اثر محافظتی گلوتامین به واسطه پاسخ hsp۷۰ و کاهش کورتیزول در برابر استرس فعالیت ورزشی
نویسندگان
چکیده
زمینه و هدف: پروتئین شوک گرمایی (hsp) می تواند از طریق تسهیل در بازسازی پروتئین های دناتوره شده به عنوان محافظ سلولی عمل کند. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر محافطتی گلوتامین در برابر استرس ناشی از فعالیت ورزشی و ارتباط آن با پاسخ hsp70 و کورتیزول می باشد. مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی 28 فوتبالیست در چهار گروه برابر کنترل، مکمل، مکمل– فعالیت ورزشی و فعالیت ورزشی، تقسیم شدند. مکمل و دارونما را به مقدار 5/0 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و حجم 5 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن یک ساعت قبل از اجرای فعالیت ورزشی مصرف کردند. فعالیت ورزشی شامل 3 مرحله دویدن 20 دقیقه ای با شدت 80 درصد ضربان قلب بیشینه و استراحت فعال 5 دقیقه ای بود. نمونه خونی پایه، پس آزمون و 90 دقیقه پس از آزمون گرفته و hsp70 سرم و کورتیزول به ترتیب با استفاده از روش الایزا و ria سنجیده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس در اندازه گیری مکرر چند متغیره در سطح 05/0 p≤ تحلیل شد. یافته ها: در مقادیر hsp70 بین گروه مکمل و مکمل فعالیت ورزشی نسبت به گروه کنترل (019/0 p≤ و 09/0p≤) و گروه مکمل با مکمل فعالیت ورزشی (032/0p≤) و هم چنین بین مراحل پس آزمون و 90 دقیقه پس از آزمون نسبت به مرحله پایه (06/0p≤ و 08/0p≤) و بین مرحله پس آزمون و 90 دقیقه پس از آزمون (030/0p≤) تفاوت معنی دار وجود داشت. مقادیر کورتیزول بین مراحل پایه و 90 دقیقه پس از آزمون (026/0p≤) تفاوت معنی دار نشان داد. نتیجه گیری: مکمل گلوتامین محرک بیان hsp70 بوده و ترکیب مکمل– فعالیت ورزشی پاسخ بزرگ تری از hsp70 را شامل می شود لذا به ورزشکارانی که قصد شرکت در تمرینات شدید را دارند مصرف گلوتامین توصیه می شود.
منابع مشابه
تاثیر مصرف مکمل گلوتامین بر تغییرات HSP72، کورتیزول و گلوکز پلاسما پس از فعالیت ورزشی
مقدمه: گلوتامین نقشی کلیدی در محافظت از سلول به دنبال استرس بر عهده دارد که این امر همراه با افزایش HSP72 میباشد. به نظر میرسد این امر به سوخت و ساز گلوتامین و ارتباط آن با مقادیر کورتیزول و روند گلوکونئوژنز وابسته باشد. مواد و روشها: به منظور بررسی اثر مصرف مکمل گلوتامین بر تغییرات HSP72، کورتیزول و گلوکز پلاسما، 28 فوتبالیست باشگاهی به چهار گروه برابر: کنترل، مکمل، مکمل ـ فعالیت ورزشی و ف...
متن کاملپاسخ اینترلوکین-6، عامل نکروز آلفا و کورتیزول به فعالیت شدید ورزشی در زنان ورزشکار
Background: Studies show that changes in inflammatory cytokines associated with inflammatory, hormonal changes in women has been less studied, especially in female athletes. So aim of this research is the investigation of Response of interleukin 6, necrosis factor alpha and cortisol to intensive exercise in athlete’s women. Methods: Among the volunteers, 15 subjects allowed to participa...
متن کاملتاثیر مصرف مکمل گلوتامین و فعالیت ورزشی تناوبی بر پاسخ HSP72 و CK در بازیکنان فوتبال
چکیده : هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر مکملگیری کوتاه مدت گلوتامین و تمرین تناوبی بر پاسخ HSP72 و CKسرم در بازیکنان فوتبال بوده است. بدین منظور 29 بازیکن فوتبال باشگاهی (میانگین سن 4±3/19 سال، وزن 2±3/69 کیلوگرم، قد 2/1±6/176 سانتیمتر، درصد چربی بدن 7/1±1/12 درصد، شاخص توده بدن kg/m2 3/2±01/22 و حداکثراکسیژن مصرفی ml/min.kg 3/1±5/53) به صورت داوطلب از میان بازیکنان تی...
متن کاملپاسخ های متفاوت اینترلوکین 10 و کورتیزول به سه نوع فعالیت ورزشی
مقدمه: انواع فعالیت های ورزشی میتوانند موجب بروز پاسخ های مختلف سیستم ایمنی و هورمونی بدن انسان شوند. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثرات حاد سه نوع فعالیت ورزشی استقامتی، مقاومتی و موازی بر غلظت سرمی اینترلوکین 10و کورتیزول و شمار لوکوسیت ها در مردان جوان فعال بود. مواد و روش ها: بیست مرد جوان سالم و فعال (میانگین سنی66/2±69/21 سال، شاخص توده بدنی 89/1±92/21، درصد چربی 05/3±49/14)، داوطلبانه ...
متن کاملاثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین
Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...
متن کاملاثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین
Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
عنوان ژورنال:
مجله دانشگاه علوم پزشکی اراکجلد ۱۷، شماره ۱۰، صفحات ۶۵-۷۳
کلمات کلیدی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023